loading...
پیامک دیالوگ داستان کاریکلماتور
سید محمد بازدید : 51 دوشنبه 28 مهر 1393 نظرات (0)

 

 

 

 

یک روز،

بلکه پنجاه سال دیگر
موهای نوه ات را نوازش می کنی
در ایوان پاییز
و به شعرهای شاعری می اندیشی
که در جوانی ات
عاشقِ تو بود
شاعری که اگر زنده بود
هنوز هم می توانست
موهای سپیدت را
به نخستین برف زمستان تشبیه کند
و در چینِ دور چشمانت
حروفِ مقدسِ نقر شده بر کتیبه های کهن را بیابد

یک روز،
بلکه پنجاه سال دیگر
ترانه های من از رادیو خواهی شنید
در برنامه " مروری بر ترانه های کهن " شاید
و بار دیگر به یاد خواهی آورد
سطرهایی را
که به صله ی یک لبخند تو نوشته شدند.
تو مرا به یاد خواهی آورد بدون شک
و این شعر در آن روز
تازه ترین شعرم برای تو خواهد بود...///.

 

 

 


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 349
  • کل نظرات : 70
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 33
  • آی پی دیروز : 38
  • بازدید امروز : 1,067
  • باردید دیروز : 51
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 1,356
  • بازدید ماه : 2,176
  • بازدید سال : 19,086
  • بازدید کلی : 123,109
  • کدهای اختصاصی

    الکسا

    تصوير استاتيك