loading...
پیامک دیالوگ داستان کاریکلماتور
سید محمد بازدید : 71 چهارشنبه 26 شهریور 1393 نظرات (0)

 

 

 

 

 

 

 

به دل نا گفته صدها حرف دارم

ميان سينه زخمي ژرف دارم

به روي پوستين سالخوردم

زمستان در زمستان برف دارم

 

 

 

 

ما بقی اشعار در ادامه مطلب

 

***********************

به گوش ام خش خش پاييز زرد است

دل ام ميعادگاه زخم و درد است

نمي آيد صدايي از در و دشت

"هوا بس ناجوانمردانه سرد است"

***********************

سرود برفي گنجشگكي خرد

مرا با خود به دنياي دگر برد

دوباره جيك جيكي كرد و آن گاه

ميان برف هاي ناگهان مرد

***********************

تمام كوچه ها از برف و يخ پُر

نگاه ام روي يخ ها مي خورد سُر

ز حجم برف روي شاخه هايش

درختي در خيابان مي زند غُر

***********************

سكوت و جمعه و برف است و سرما

تنيده روي ذهن ام تور رويا

قلم در دست، در كنج اتاقي

نشسته شاعري تنهاي تنها

***********************
هوا بر دوش دارد كوله ي برف

زمين زيباست از منگوله ي برف

نياشوبد خدا را پاي گرگي

به روي دشت ها قيلوله ي برف

***********************

عشق یعنی آن نخستین حرفها

عشق یعنی در میان برفها

عشق یعنی یاد آن روز نخست

عشق یعنی هر چه در آن یاد توست

***********************

برف آمد و پاییز فراموشت شد

آن گریه ی یک ریز فراموشت شد

انگار نه انگار که با هم بودیم

چه زود همه چیز فراموشت شد...

***********************

برف نو! برف نو! سلام، سلام

بنشین، خوش نشسته‌ای بر بام

پاکی آوردی ای امید سپید

همه آلودگی‌ست این ایام

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 349
  • کل نظرات : 70
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 40
  • بازدید امروز : 45
  • باردید دیروز : 1,103
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 45
  • بازدید ماه : 2,257
  • بازدید سال : 19,167
  • بازدید کلی : 123,190
  • کدهای اختصاصی

    الکسا

    تصوير استاتيك